این عکس را که وحید میرزایی برای ما فرستاده است، سماوری را نشان میدهد که توسط شهروندی مبتکر و البته دوراندیش با تکهای زنجیر به دیوار بسته شده است. این نشان میدهد که گاهی برای پیشگیری از خطرات خیلی نیازی به انجام دادن امور پیچیده نیست. تنها کافی است شم خطریابی خود را به کار انداخت و با کمی تدبیر و فکر، چارهای اندیشید. با نگاه به زندگی روزانه و برآورد امکان خطرهایی که در دوروبر ما پرسه میزنند، به آسانی میتوان از وقوع بسیاری از حوادث غمبار جلوگیری کرد. شهروندی که دست به این کار زده است، خواسته یا ناخواسته ضریب ایمنی را در محدوده زندگی خود افزایش داده است. به هر روی چنان که پیداست؛ احتیاج، همیشه مادر ابتکار نیست، گاهی وقتها، خطر هم میتواند باشد.
شهرمن، پارکینگ من!
یافتن جای پارک در شهرهای بزرگی مثل تهران دست کمی از جستوجو برای شکار ندارد. در کوچهها و خیابانها باید گشت و هرآن مترصد بود و دو چشم هم قرض کرد تا احیانا هیچ نقطهای از دیدرس خارج نشود. تازه با پیداشدن جای پارک، باید آنقدر زرنگ و چابک باشی تا مبادا دیگران زودتر از تو آنجا پارک کنند. این مسئله به یک رقابت نفسگیر هرروزه میان جویندگان جای پارک بدل شده است. بهطوری که چهره این جویندگان برای یکدیگر آشنا بوده و حتی ساعتهای عبور و مرور یکدیگر را زیرنظر دارند.
باوجود این رقابت و گاهی هم ستیز و کشمکشها، بالاخره هرکسی جای پارک خودش را پیدا میکند و در واقع هیچ کسی بیجای پارک نمیماند. اما گاه بهنظر میرسد که این جای پارکها حد و حدودی ندارند و رانندگان از سر ناچاری و بیجایی، همه کوچه یا خیابان را به پارکینگ بدل میکنند، بهطوری که هر کس از آن حوالی بگذرد، فکر میکند از داخل یک پارکینگ در حال عبور است. آنچه در این عکس میبینید، نمونهای از همین پارکینگهاست؛ پارکینگهایی مندرآوردی و بدون طرح و نقشه و البته همانگونه که دیده میشود بدون هیچ نظم و قاعدهای. در این تصویر رانندگان هرجا که خواستهاند، پارک کردهاند.
آنها پیادهرو و بخش زیادی از خیابان را به اشغال خود درآوردهاند. برای این قبیل افراد شهر در یک پارکینگ بزرگ خلاصه میشود. خب با چنین طرز فکری کاملا معلوم است که ساکنان این خیابان یا سایر شهروندانی که قصد گذر از این خیابان را دارند، با چه مشکلاتی رویارو هستند.
بازی با مال و جان دیگران
این روزها ماراتن قیمت کالاها سردرگمی فروشندگان و خریداران را سبب شده است. در این میان تغییر آنی قیمتها و لغزان بودن آنها حسابی شهروندان را گیج کرده است. این مسئله به اسباب هرروزه جروبحث میان خریداران و فروشندگان بدل شده است. گاه شده که در یک فروشگاه یک جنس مشابه با 2 قیمت متفاوت به خریداران عرضه شده است. البته برخی شرکتها هم مانند این شرکت تولیدکننده کره خیال خودشان و همه را آسوده کردهاند. همانگونه که در عکس میبینید، شرکت تولیدکننده این قالب کره یکبار تاریخ تولید و انقضای این محصول را بهترتیب90.12.21 و 91.12.21 و به قیمت 9800 ریال روی آن درج کرده و بار دیگر- لابد با اوج گرفتن قیمت مواد و کالاها- تاریخ تولید و مصرف آن را به91.02.19 و 92.02.09 تغییر داده و البته قیمت 12000 ریال را برای آن درنظر گرفته است!
این شرکت تولیدی آنقدر سرگرم حساب و کتاب بوده که یادش رفته تاریخ تولید و مصرف و همچنین قیمت درج شده قبلی روی این قالب کره را پاک کند. تازه در این میان یک تاریخ تولید و مصرف دیگر هم (91.02.18و 92.02.18) گوشه پایین سمت چپ خود نمایی میکند. یکی نیست به این شرکت تولیدی بگوید که آخر انصاف هم خوب چیزی است. همه ما میدانیم که تورم بر قیمت مواداولیه تاثیر میگذارد؛ به همین علت کارخانهها و شرکتهای تولیدکننده مجازند به نسبت تورم، درصدی بر قیمت کالاهای تولیدی خود بیفزایند اما تولیدکننده یاد شده یک بار قیمت کالای خود را متناسب با تورم آن زمان محاسبه کرده و آن را روی قالب کره درج کرده و آنگاه یک بار دیگر از روی طمع یا هر دلیل دیگری قیمت را تغییر داده است.
آنچه در این میان بسیار عجیب است دستکاری تاریخ تولید و انقضای محصول یاد شده توسط این شرکت است. باتوجه بهمدت دار بودن موادغذایی و خوراکی نظیر کره و پنیر، این سؤال پیش میآید که این شرکت چگونه راضی شده که اینگونه با جان دیگران بازی کند؟ و یا اینکه اصولاً درج تاریخ مصرف بر روی کاغذ بستهبندی این کره برچه اساسی بوده است؟